سایز متن /
مغز و واقعیت: آیا مغز ما توانایی درک واقعیتها را دارد؟
✍️ دکتر محمد انتظاری طاهر
– متخصص مغز و اعصاب،
Neurological Associated, Utah, USA
metaher@msn.com
در نگاه ما به دنیای پیرامون، رنگ عنصری اساسی به نظر می آید. حال آنکه در دنیای بیرونی رنگی وجود ندارد. وقتی پرتویی از نور به ماده ای می تابد قسمتی از آن نور که طول موج معینی دارد، از سطح آن ماده برگشته و وارد سیستم بینایی ما می شود. چشم ما می تواند طول موج های مختلفی را درک کند ولی آنچه که ما آن را «رنگ» می نامیم، تفسیر این طول موجها در مغز ماست. مغز با کد گذاری روی طول موج های مختلف «تفسیر رنگ» را ایجاد می کند. بیمارانی که به علت سکته مغزی، قسمت پایینی قشر پس سری یا بینایی شان صدمه خورده باشد دنیای بیرونی را به صورت طیف خاکستری با شفافیت کم می بینند.
مشکل درک واقعیت حتی از این وسیعتر است. وقتی ما از طول موج های نوری، قابل دید صحبت می کنیم، این طول موج ها فقط شامل طیف طول موجهای رنگ قرمز تا بنفش هستند. ما طول موجهای دیگر مثل اشعه ایکس، اشعه گاما و حتی وای فای اطراف خود را حس نمی کنیم چون گیرنده خاصی در بدن برای آنها نداریم. بنابراین درک واقعیت، توسط بیولوژی بدن ما شدیدا” محدود شده است.
حال این پرسش پیش می آید که واقعیت دنیای پیرامون ما چگونه است؟ این فقط رنگ نیست که در دنیای خارج وجود ندارد، بلکه صدا و بو هم وجود خارجی ندارند. فشرده شدن هوای خارج را گوش ما حس کرده و آن را تبدیل به پیام های الکتریکی می کند. مغز بر روی این پیام های الکتریکی کدگذاری کرده و ما آن را به صورت زنگ، گفتگو و یا افتادن اجسام تفسیر می کنیم. همچنین در دنیای بیرونی پدیده ای با ویژگی «بو» وجود ندارد فقط مولکول هایی که در فضا معلقند با گیرنده های داخل بینی ما متصل شده و مغز آنها را به صورت بوهای مختلف تفسیر می کند. بر خلاف آنچه تصور می کنیم، دنیای بیرونی پر از زیبایی های حسی نیست، بلکه این مغز ماست که دریافت ما را از دنیای بیرونی دلپذیر می کند.
افزون بر این، هر مغزی برای خود سناریوی جداگانه ای تولید می کند. اگر افراد مختلف به یک اتفاق واحد نگاه کنند، مغز هر یک درکی تا حدودی متفاوت از دیگری دارد. روی کره زمین ۷ میلیارد انسان و میلیاردها جانور دیگر وجود دارد که به همین تعداد می تواند درک از چیستی دنیای بیرونی و تفسیر آن وجود داشته باشد.
پس واقعیت چیست؟ شاید بهترین بیان این باشد که واقعیت مثل یک برنامه تلویزیونی است که فقط شما آن را میبینید و نمی توانید آنرا خاموش کنید. شاید جنبه مثبت آن این باشد که این برنامه بهترین برنامه ای است که تا به حال دیده اید چون برای فقط شخص شما تهیه شده و فقط شما آن را می بینید.
منبع:
Eagleman, DM: Nature Review Neuroscience , 2001. 920-926
Eagleman, DM: The Brain 2015