سایز متن /
قدرت انطباقی بی نظیر مغز انسان و تفاوت با حیوانات
✍️ دکتر محمد انتظاری طاهر
– متخصص مغز و اعصاب،
Neurological Associated, Utah, USA
metaher@msn.com
بسیاری از حیوانات وقتی «زاده» می شوند برای بسیاری از رفتارها و غریزه ها از پیش مغزشان برنامه ریزی و یا سیم کشی شده اند. مثلا دولفین ها بلافاصله بعد از تولد قادر به شنا هستند، نوزاد زرافه در عرض چند ساعت قادر به ایستادن و راه رفتن است، در بسیاری از حیوانات ژن های مغز بسیاری از رفتارها را از قبل برنامه ریزی کرده اند، مثلا خرسها به خواب زمستانی می روند، پرنده سینه سرخ در زمستان به طرف جنوب پرواز می کند و یا مگس ها به طور رفلکسی با دیدن سایه ای پرواز می کنند. اما در مورد نوزاد انسان این کاملا متفاوت است. یک سری از سلول های مغزی در زمان تولد انسان تکمیل شده اند و با هم ارتباط دارند اینها مسئول کنترل بعضی پدیده ها مثل تنفس، شیر خوردن، توجه به صورت پدر و مادر، و یادگیری زبان رایج محلی هستند. بقیه سلولهای عصبی تکمیل نشده و بر حسب نیاز محیط تکمیل می شوند. قسمت های عمده ای از نقشه سیم کشی در مغز انسان یا همان ارتباط بین سلول های عصبی از پیش برنامه ریزی نشده اند. ژن ها در زمان جنینی نقشه یک برنامه ریزی عمومی را به شبکه های عصبی می دهند و بعد از تولد، بر اساس نیازهای محیطی بقیه ارتباطات در داخل مغز شکل می گیرند. این فرآیند، که مغز انسان با تاثیر از محیط می تواند خود را شکل دهد بزرگترین قابلیت گونه انسانیست که می تواند خود را با هر شرائط محیطی بر روی کره زمین تطبیق دهد و حتی به فکر رفتن به کرات دیگر منظومه شمسی و تطبیق خود با شرائط آنجاست.
?فرق مغز کودکان و بزرگسالان
وزن مغز نوزاد در هنگام تولد حدود ۳۰۰-۴۰۰ گرم و در بزرگسالی ۱۳۰۰-۱۴۰۰ گرم است. اما آیا شمار سلولهای مغزی در این دو زمان در انسان متفاوت است؟ با کمال تعجب ، تعداد سلولها یکسان بوده اما تغییرات شگرفی در چند ساله اول عمر انسان رخ می دهد. مغز انسان در حدود صد میلیارد سلول عصبی دارد که در ابتدای تولد اتصال زیادی با یکدیگر ندارند. اتصال بین سلولهای عصبی «سیناپس» نام دارد. در دو سال اول زندگی انسان سلول های مغزی بر حسب نیازها و پیچیدگی محیط اطرافشان، با سرعت شگرفی، در حدود دو میلیون اتصال (سیناپس) جدید در هر ثانیه ایجاد می کنند. در اواخر سال دوم شمار سیناپس ها به نزدیک صد تریلیارد می رسند. از آن به بعد مغز در جهت تطابق با محیط، بتدریج سیناپس های غیر لازم را تا زمان بلوغ کاهش داده و از بین می برد ( هرس کردن سیناپسها) و به حدود نصف تعداد اولیه و یا پنجاه تریلیارد می رساند. پدیده هرس کردن به مغز امکان تطابق بهتر با محیط خود را می دهد. مثلا نوزادان تا ۴ ماهگی واکنش یکسان به تمام آواهای زبانهای مختلف ( انگلیسی، ژاپنی، فارسی،…) نشان می دهند ولی این ویژه گی به تدریج ضعیفتر شده و کودک در یکسالگی فقط به آواهای زبان محلی خود واکنش نشان می دهد. هرس شدن سیناپسهایی که به آواهای زبانهای دیگر حساسند، امکان تطابق با زبان محلی را ایجاد می کند.
کودکانی که در یتیم خانه های محروم پرورش یافته اند و رسیدگی کافی نداشته اند دچار اختلال در هرس کردن سیناپسها شده و در رشد قابلیتهای مغزی دچار چالش های عمیقی می شوند.
در کودکان مبتلا به بیماری بیش فعالی و عدم توجه ADHD، رشد و ازدیاد سیناپسها بعد از تولد دچار نقصان بوده و سرانجام باعث نازک شدن نسبی قشر مغز این کودکان می شود.
به این ترتیب، تفاوت انسان نسبت به دیگر حیوانات محصول همین تغییر و تحولات مغز، بعد از تولد است که در دیگر حیوانات بسیار محدود است. همچنین همین تغییرات سیناپسهاست که در سالهای اول عمر قابلیت شگرفی به انسان در تطابق با محیطهای متفاوت می دهد.
منبع:
Neuroscience: Purves, D. 2012