سایز متن /
مغز، و پدیده «کم شناختی» یا Hypocognition
✍️ دکتر محمد انتظاری طاهر
– متخصص مغز و اعصاب،
Neurological Associated, Utah, USA
metaher@msn.com
در سال ۱۸۰۶ یکی از سرمایه داران آمریکایی به نام فردریک تودور، با یک کشتی که بار پرارزشی داشت به طرف جزایر مارتینیک حرکت کرد. او به سختی میزان زیادی یخ را از سواحل یخ زده ماساچوست جمع آوری کرد، به این امید که با حمل یخ ها به مناطق استوایی، منفعت زیادی کسب کند. هنگامی که او به جزایر مارتینیک رسید، هیچ یک از ساکنان جزایر از «بارِ یخ» استقبال نکردند. این افراد هیچگاه یخ ندیده، و لذت نوشیدن آب سرد و یا خوردن بستنی را تجربه نکرده بودند. برای آنها یخ هیچ ارزشی نداشت، و به همین دلیل «بارِ یخ» آب شد بدون آنکه به فروش برسد. این داستان پیام مهمی راجع به پدیده شناخت در انسان دارد. غالبا سرنوشت انسان، به واسطه ی آنچه که نمی داند تعیین می گردد، و نه آنچه که می داند. به بیان دیگر، سرانجامِ زندگی را «کمیِ شناختی hypocognition» رقم می زند!
امّا«کم شناختی، یا کمیِ شناخت» چیست؟
اگر مفهوم آنرا نمی دانید، در همین لحظه در حال تجربه کردن آن هستید!!
کلمه «کم شناختی hypocognition » اولین بار توسط روانپزشک و انسان شناس آمریکایی رابرت لوی وارد دانش روانشناسی جدید شد. این واژه، به معنای کمبود درک یا شناخت یک زبان، یک شئ، یک ایده، و یا یک ساختار است. در مثال بالا، ساکنان جزیره مارتینیک هیچ درکی از «یخ» و استفاده های آن نداشتند. ما نیز در بسیاری از اوقات، هیچ ایده ای از بعضی پدیده های زندگی نداریم، که این مسئله آگاهی ما را مخدوش می کند. مثلا در مورد مسائل مالی، دو سوم آمریکاییها از سودهای مرکب بانک ها، نیاز ذخیره کردن پول برای بازنشستگی و اینکه چه مقدار قرض باعث اختلال زندگی آن ها می شود، هیچ درکی ندارند. یا در زمینه ی بهداشت، یک سوم افرادِ دارای بیماری قند بالغین، آگاهی از علائم بیماری نداشته، و مدتها با وجود علائم تاری دید، خشکی دهان، و یا تکرر ادرار، به پزشک مراجعه نمی کنند.
کم شناختی hypocognition به جهت عدم آگاهی است و چون عدم آگاهی قابل دیدن نیست، به سختی قابل درک است. برای جبران عدمِ آگاهی، باید از نظر فکری، خود را از فضای آشنای فرهنگی خود جدا نمائیم، تا ایده ها و مفاهیم ناشناخته را دریابیم. جدا کردن خود از فضای آشنای فرهنگی که در آن زندگی می کنیم، و بررسیِ نقاط کور (حاکی از عدم شناخت) آن بسیار مشکل است.
مغز انسان منبع بزرگ ذخیره اطلاعات است. یک فرد انگلیسی زبان، تا سن ۶۰ سالگی می تواند تا ۴۸ هزار لغت را درک کند. اما علیرغم اینهمه قابلیت، «کم شناختی» اجتناب ناپذیر است، زیرا شمارِ واژگان در واژه نامه انگلیسی آکسفورد، بالغ بر ۶۰۰ هزار است و اگر اصطلاحات وارد شده از زبانهای دیگر به زبان انگلیسی را هم اضافه کنیم، این رقم حتی بالاتر هم می رود.
در چند دهه گذشته، جامعه شناسان به طور مستمر وقفه های موجود در فکر انسان را دریافته اند. احتمالا ما فقط با درک مفهوم «کم شناختی» می توانیم به نکات کور تفکر خودمان آگاهی یابیم. درک این مفهوم، باعث درمان ضعف های اندیشیدن ما نمی شود ولی حداقل ما را تشویق به یافتن «نادانسته هایمان» می کند و منجر به زندگی هوشمندانه تر، و کامل تر می گردد.
منبع:
Katie Wu, David Dunning : Hypocognition; Rev of Gen Psychology :2018; 22(1), 25-35