سایز متن /
گفتار درونی Inner Speech
✍️ دکتر محمد انتظاری طاهر
– متخصص مغز و اعصاب،
Neurological Associated, Utah, USA
metaher@msn.com
در نظر بگیرید که با زنگ ساعت، صبح بیدار می شوید fr-libido.com/. در همان روز مصاحبه ای برای یک کار جدید دارید و شب قبل به علت اضطراب خوب نخوابیده اید. هنگامی که در جلوی آینه ایستاده و آماده می شوید، دهها فکر به ذهنتان خطور می کند و متوجه می شوید که در مغزتان در حال صحبت کردن و مرور سناریوهای مختلف در ذهنتان با صدای خودتان هستید. این داستان تقریبا هر روزه اتفاق می افتد، چه درحال دوش گرفتن، چه در حال غذا درست کردن و یا در کلاس درس. روانشناسان این پدیده را «گفتار درونی و یا inner speech» می نامند. پدیده نزدیک به آن « گفتار شخصی private speech» نامیده می شود که فرد با خود با صدای بلند صحبت می کند مثلا می گوید «امروز سر راهم باید خرید مواد غذایی کنم».
این دو نوع صحبت دلایل متعددی دارند مثل برنامه ریزی برای کار یا زندگی، کنترل رفتار و عواطف (مثلاً داخل ذهن می گوییم چرا من عصبانی شدم) و یا حل خلاقانه یک مشکل. ندای درونی در بالغین شایعتر از «گفتار شخصی و یا صحبت کردن بلند با خود private speech» است. گفتار درونی اهمیت بسیاری در شکل گیری تفکر ما دارد و به همین دلیل در چند سال اخیر پژوهشگران علوم اعصاب (نوروساینس) بر روی این پدیده تمرکز کرده اند.
در دهه ۱۹۲۰، ژان پیاژه، روانشناس معروف کودکان، «گفتار شخصی، و یا صحبت کردن بلند با خود» را که در کودکان ۳-۵ سال بسیار شایع است، توصیف کرد. به عقیده او ، چون کودکان توانایی ارتباط موثر با بزرگسالان را ندارند، با خود با صدای بلند صحبت می کنند. هنگامیکه کودکان بزرگتر می شوند و قابلیت ارتباطی را می یابند، این پدیده از بین می رود.
یک دهه بعد، روانشناس روسی لوو ویگوتسکی Lev Vygotsky، تئوری پیاژه را به چالش کشید. متاسفانه نظرات ویگوتسکی تا زمان مرگش در دهه ۱۹۳۰ به خاطر مخالفتهای رژیم استالین، منتشر نشد و سرانجام در ۱۹۶۲، کتاب او به نام « تفکرات و زبان» در آمریکا منتشر گردید. به عقیده ویگوتسکی، کودکان در هنگام «گفتار شخصی» آزادانه کلماتی را که در برخوردهای با افراد مختلف در گذشته استفاده کرده اند به نحو متفاوتی با صدای بلند استفاده می کنند و با استفاده از این کلمات به جای تاثیر گذاشتن بر رفتار دیگران، در حقیقت از آنها برای کنترل رفتار و خودآگاهی خود استفاده می کنند. از نظر این پژوهشگر، «گفتار شخصی» کودکان (که در بزرگسالی به «گفتار درونی» تبدیل می شود) اساس شکل گیری «خودآگاهی Consciousness» در کودکان است. پژوهشهای جدید عصب شناسی تئوری ویگوتسکی را تایید کرده اند.
حال اگر «گفتار شخصی» به این میزان در شکل گیری ذهن کودکان موثر است، در بزرگسالی «گفتار درونی» هم چنین نقشی دارد؟
در دهه ۱۹۷۰، راسل هارلبرت Russel Hurlburt، که یک مهندس هوافضا بود وارد رشته روانشناسی می شود که به این سوال جواب دهد. او برای این منظور تستی را ابداع می کند تا بررسی دقیق «گفتار درونی inner speech» امکانپذیر باشد. او ساعتهای زنگ دار را به تعداد زیادی از افراد می دهد و این زنگها در طول روز در زمانهای متفاوت به صدا در می آمدند و فرد باید بلافاصله «گفتار درونی» خود را و شرایطی را که در آن داشت یادداشت می کرد. او در سال ۲۰۰۶، در کتاب “کاووش تجربیات درونی” exploring inner experience، این نوشته ها را منتشر کرد. این پژوهشها نشان داد که «گفتار درونی و یا صحبت درون ذهن» در ۲۵ درصد از اوقات روز» در بالغین اتفاق می افتد. اگر چه این صداها در داخل ذهنمان است ولی ما به آنها مشخصات صوتی خاصی از نظرِ تون و سرعت صحبت می دهیم. ما حتی، مشخصات هیجانی هم به این «گفتارهای درونی» همانند آنکه با فرد دیگری صحبت می کنیم، می دهیم.
در سال ۲۰۱۴، هارلبرت به همراه پرفسور چارلز فرنی هاف Fernyhough و بن آلدرسون-دی Anderson-Day از دانشگاه دورهام انگلستان به بررسی «گفتار درونی» با استفاده از تصویربرداری مغز (ام آر آی کارکردی مغز) پرداختند. این پژوهشگران دریافتند که هنگامیکه فرد صحبت می کند منطقه ای در قشر پیشانی (ناحیه بروکا) فعال می شود ولی در هنگام «صحبت داخل مغز یا گفتار درونی» ناحیه ای در قشر لوب گیجگاهی ( ناحیه شکنج هشل) فعال می گردد. بنابراین فرآیندهای مغزی برای صحبت معمولی و «گفتار درونی» کاملا متفاوتند. این پژوهشگران همچنین نشان دادند که هنگامیکه به افراد سناریوهای مختلف داده می شود دو نوع «صحبت داخل مغز» اتفاق می افتد. نوع «تک صحبتی و یا مونولوگ» که قشر گیجگاهی در آن فعال است و دیگری «دیالوگ» که ما با فرد دیگری در ذهنمان صحبت می کنیم، این حالت دقیقا مناطقی از مغز (قشر آهیانه ای، سینگولیت خلفی و قسمت خلفی قشر گیجگاهی) را که در صحبت کردن با یک فرد دیگر استفاده می کنیم، را فعال می کنند. فعال شدن این مناطق نشان می دهد که دیالوگ ما در در داخل ذهن یک پدیده بسته نیست و نتیجه دیالوگ همانند اینکه با فرد دیگری صحبت می کنیم، قابل پیش بینی نیست.
پدیده جالب دیگری که توسط پرفسور فرنی هاف مشاهده شد. درصد کم ولی کاملا مشخصی از افراد، صدای «گفتار درونی شان» با صدای خودشان تفاوت دارد. این پدیده را «شنیدن صدا یا ندای درونی» نامیدند که با توهم شنوایی در بیماری اسکیزوفرنی تفاوت دارد. سقراط فیلسوف یونانی چنین صدایی را در ذهن خود توصیف کرده که به او اخطار می کرده چه کارهایی ممکن است اشتباه باشد. ژاندارک در هنگام حمله سپاه فرانسه به اورلیان، وجود چنین صدایی را که او آنرا «صدای آسمانی» نامیده، توصیف کرده است.
پژوهش های عصب شناسی نشان داده اند که «گفتار درونی» یک پدیده پیچیده مغزی است. بیشترین اهمیت «صحبت درونی» ایجاد یک گفتگو و یا دیالوگ در ذهن است. این پدیده به جهت بررسی چند جانبه مشکلاتی است که با آن مواجه هستیم و در حقیقت قدم اول برای «تحلیل های جدید و یا حتی خلاقیت» است. به نظر می رسد که بررسی دقیق «گفتار درونی» پنجره دیگری برای درک شناخت و خودآگاهی انسان باشد.
عالی بود